عصالغتنامه دهخداعصا. [ ع َ ] (ع اِ) چوب . (منتهی الارب ). عود. (اقرب الموارد). || چوب دستی ، مؤنث آید. (منتهی الارب ) (دهار) (غیاث اللغات ) (ترجمان القرآن جرجانی ). نوعی از چو
عصادیکشنری عربی به فارسیعصا يا چوپ صاحب منصبان , چوب ميزانه , باتون ياچوب قانون , عصاي افسران , چسبيدن , فرورفتن , گير کردن , گير افتادن , سوراخ کردن , نصب کردن , الصاق کردن , چوب , عص
عصا زدنلغتنامه دهخداعصا زدن . [ ع َ زَ دَ ] (مص مرکب ) با تکیه دادن سر عصا بر زمین حرکت کردن . رفتن با تکیه دادن عصا بر زمین .