عشق افلاطونیلغتنامه دهخداعشق افلاطونی . [ ع ِ ق ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح فلسفه ) اشاره به عقیده ٔ افلاطون است که گوید: روح انسان در عالم مجردات قبل از ورود به دنیا، حقیقت
عشقلغتنامه دهخداعشق . [ ع ِ ] (ع مص ) عَشَق است درتمام معانی . (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). به حد افراط دوست داشتن . (فرهنگ فارسی معین ). بسیار دوست داشتن چیزی . (غیاث
عشق پاکلغتنامه دهخداعشق پاک . [ ع ِ ق ِ ] (ترکیب وصفی ) عشقی که آلوده به خواهشهای جسمانی نباشد. عشق افلاطونی . (یادداشت مرحوم دهخدا). پاکبازی . رجوع به عشق و عشق افلاطونی و پاکبازی
افلاطونیلغتنامه دهخداافلاطونی . [ اَ ] (ص نسبی ) نسبت است به افلاطون حکیم یونانی . - عشق افلاطونی ؛ عشق خالص از شهوت . عشقی که آلوده بشهوت نباشد. آن عشقی که سعدی گوید : ما را نظر ب
عشق حقیقیلغتنامه دهخداعشق حقیقی . [ ع ِ ق ِ ح َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح فلاسفه و متصوفه ، محبة اﷲ و صفات و افعال اوست . (از فرهنگ علوم عقلی ). الفت رحمانی و الهام شوقی اس
عشق مجازیلغتنامه دهخداعشق مجازی . [ ع ِ ق ِ م َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عشق ظاهری . ابتدای محبت و هوی و بعد علاقه و بعد وجد و عشق است که منشاء آن هوی و حب مجازی است و پس از مرتبت ع
عشقفرهنگ فارسی طیفیمقوله: احساسات بین فردی محبت، مهر، حب، دوستی، دلبستگی، علاقه، میل(اشتیاق)، وفا، وفاداری دلدادگی، شور، اشتیاق، احساسات گرم هواداری، تعلق، وداد عشق مادرانه، عشق ا
