عشراتلغتنامه دهخداعشرات . [ ع َ ش َ ] (ع اِ) ج ِ عشرة. رجوع به عشرة شود.- دعای عشرات ؛ یکی از ادعیه ٔ مشهور است که آغاز میشود به «سبحان اﷲ و الحمد ﷲ و لااله الااﷲ و اﷲاکبر...».
عشراتلغتنامه دهخداعشرات . [ ع ُ ش َ ] (ع اِ) ج ِ عُشَرة. (از اقرب الموارد) (از منتهی الارب ). رجوع به عشرة شود.
اشراطلغتنامه دهخدااشراط. [ اَ ] (ع اِ) ج ِ شَرط. (ترجمان علامه ٔ جرجانی ص 61). ج ِ شَرَط. نشانه ها. و اشراطالساعة؛ نشانه های قیامت . (منتهی الارب ). نشانه های رستخیز. || اشراط قو
اشراطلغتنامه دهخدااشراط.[ اِ ] (ع مص ) نشان کردن شتر و گوسپند و جز آن جهت فروختن . (منتهی الارب ). نشان کردن . (زوزنی ). اعلان کردن به اینکه شتر برای فروش است . (از اقرب الموارد)
عَوْرَاتِفرهنگ واژگان قرآنعورتها - عيبها - آنچه بايد پوشيده و مخفي گردد (جمع عورت و عورت به معناي عيب است ، و اگر آن را عورت ناميدهاند ، چون هر کس عار دارد از اينکه آن را هويدا کند ، و ش
ربواتلغتنامه دهخداربوات . [ رِب ْ ] (ع اِ) عشرات الوف در مراتب شانزده گانه ٔ عدد فیثاغوریان . (رسائل اخوان الصفا).
مجواتلغتنامه دهخدامجوات . [ ] (اِ) عشرات الوف الوف الوف الوف در مراتب شانزده گانه ٔ عدد نزد فیثاغوریین .(رسائل اخوان الصفا، یادداشت به خط مرحوم دهخدا).
حساب جمللغتنامه دهخداحساب جمل . [ ح ِ ب ِ ج ُم ْ م َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شمارش به وسیله ٔ حروف ابجد که در هشت جمله ٔ «ابجد» «هوز« »حطی » «کلمن « »سعفص « »قرشت » «ثخذ« »ضظغ» ج
چهللغتنامه دهخداچهل . [ چ ِ هَِ ] (عدد، ص ، اِ) چهار دهه . عددی که از چهار برابر کردن عدد ده واحد مرتبه ٔ دوم یا مرتبه ٔ دهگان (عشرات ) پیدا شود. (40 = 10 * 4). عدد مابین سی و