عشاءدیکشنری عربی به فارسیناهار(يعني غذاي عمده روز که بعضي اشخاص هنگام ظهر و بعضي شب مي خورند) , شام , مهماني , عشاي رباني يا شام خداوند
عشاءلغتنامه دهخداعشاء. [ ع َ ] (ع اِ) طعام شبانگاهی . (منتهی الارب ). طعام شبانگاه . (دهار). شام ، و غذا که به شب خورند. (یادداشت مؤلف ). طعام شب ، در مقابل غداء. (از اقرب المو
عشاءلغتنامه دهخداعشاء. [ ع ِ ] (ع اِ) اول تاریکی شبانگاه که مابین مغرب و عتمة باشد.و یا از زوال آفتاب تا طلوع فجر. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). شبانگاه . (ترجمان القرآن جرج
عِشَاءِفرهنگ واژگان قرآنآخر روز (بعضي هم گفتهاند به معناي مدت زماني است که ميان نماز مغرب و عشاء فاصله ميشود )
عماءفرهنگ انتشارات معین(عَ) [ ع . ] (اِ.) 1 - ابر مرتفع . 2 - ابر باران - ریز. 3 - (تص .) مرتبت احدیت (تعاریفات ، دکتر غنی ، تاریخ تصوف 651).
عباءةدیکشنری عربی به فارسیردا , عبا , جبه , خرقه , پنهان کردن , درلفافه پيچيدن , برامدن , حريف شدن , از عهده برامدن , شنل زنانه , بالا پوش , پوشش , کلا ه توري
عِشَاءِفرهنگ واژگان قرآنآخر روز (بعضي هم گفتهاند به معناي مدت زماني است که ميان نماز مغرب و عشاء فاصله ميشود )