عسیرلغتنامه دهخداعسیر. [ ع َ ] (اِخ ) چاهی است در مدینه ازآن ِ ابوامیه ٔ مخزومی ، و پیامبر (ص ) آن را الیسیرة نامیده است . (از معجم البلدان ).
عسیرلغتنامه دهخداعسیر. [ ع َ ] (ع ص ) دشوار. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (دهار). صعب . (اقرب الموارد).دشخوار. سخت . عَسِر. مشکل . مقابل یسیر : وَرْمان همی بباید او را شناختن ب
عسیرلغتنامه دهخداعسیر. [ ع َ ] (اِخ ) چاهی است در مدینه ازآن ِ ابوامیه ٔ مخزومی ، و پیامبر (ص ) آن را الیسیرة نامیده است . (از معجم البلدان ).
عسیرلغتنامه دهخداعسیر. [ ع َ ] (ع ص ) دشوار. (منتهی الارب ) (غیاث اللغات ) (دهار). صعب . (اقرب الموارد).دشخوار. سخت . عَسِر. مشکل . مقابل یسیر : وَرْمان همی بباید او را شناختن ب
غامدلغتنامه دهخداغامد. [ م ِ ] (اِخ ) غامد (من عسیر) ناحیه ای است در عربستان کوهستانی به ارتفاع 2321 متر. (حلل السندسیة ج 2 ص 111). و رجوع به قاموس الاعلام ترکی شود.
ابهالغتنامه دهخداابها. [ اَ ] (اِخ ) در یمن مرکز ناحیت عسیر است و در دامنه ٔ کوه سرا که متوازیاً از شمال بجنوب در ساحل بحراحمر ممتد است واقع شده است در موضعی مرتفع به وادئی که آ