عمیالغتنامه دهخداعمیا. [ ع ِم ْ می یا ] (ع مص ) قتیل عمیا؛ کشته ای که کشنده ٔ آن معلوم نشود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قُتل عمیا؛ کشته شد ودانسته نیست که کشنده اش کیست . (ا
عمیالغتنامه دهخداعمیا. [ ع َم ْ ] (از ع ، ص ) عمیاء. رجوع به عمیاء شود. || (ق ) کورکورانه . ناآگاهانه : بیان کن حال و جایش را اگر دانی مرا ورنه مپوی اندر ره حکمت ز تقلید ای پسر
عزیالغتنامه دهخداعزیا. [ ] (اِخ ) (عزت یهوه ) پسر امصیا و جانشین او که در سن شانزده سالگی از سال 786 تا 734 ق .م . به تخت سلطنت جلوس نمود و 52 سال سلطنت کرد. وی ابتدا بر اعدای خ
عمیالغتنامه دهخداعمیا. [ ع ِم ْ می یا ] (ع مص ) قتیل عمیا؛ کشته ای که کشنده ٔ آن معلوم نشود. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). قُتل عمیا؛ کشته شد ودانسته نیست که کشنده اش کیست . (ا
عمیالغتنامه دهخداعمیا. [ ع َم ْ ] (از ع ، ص ) عمیاء. رجوع به عمیاء شود. || (ق ) کورکورانه . ناآگاهانه : بیان کن حال و جایش را اگر دانی مرا ورنه مپوی اندر ره حکمت ز تقلید ای پسر
عزیالغتنامه دهخداعزیا. [ ] (اِخ ) (عزت یهوه ) پسر امصیا و جانشین او که در سن شانزده سالگی از سال 786 تا 734 ق .م . به تخت سلطنت جلوس نمود و 52 سال سلطنت کرد. وی ابتدا بر اعدای خ