عسقلانلغتنامه دهخداعسقلان . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) از لغات دخیل است . (از المعرب ). شهری است از شام بر کران دریای روم ، و اندر وی مسلمانانند. شهری است با نعمت بسیار و کشت و برز بسیار
عسقلانلغتنامه دهخداعسقلان . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) دهی است به بلخ ، یا محله ای است . (منتهی الارب ). قریه ای است از قرای بلخ ، یا محله ای است از محله های آنجا. (از معجم البلدان ). نام
عسقلانلغتنامه دهخداعسقلان . [ ع َ ق َ ] (ع اِ) عسقلان الرأس ؛ قسمت اعلی و بالای سر. (از منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
عسقلانیلغتنامه دهخداعسقلانی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) آدم ابن أبی ایاس عسقلانی . از راویان است و اصل او از خراسان بود و مدتی ساکن عسقلان شام شد سپس به عراق و حجاز و شام سفر کرد. وی از
عسقلانیلغتنامه دهخداعسقلانی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن محمد کنانی عسقلانی ، مکنی به ابوالفضل و ملقب به شهاب الدین و مشهور به ابن حجر. فقیه و محدث و مورخ مصری در قرن نهم هجر
عسقلانیلغتنامه دهخداعسقلانی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) حسن بن عبدالصمدبن شخباء. از شاعران قرن پنجم هجری در مصر. رجوع به حسن عسقلانی شود.
عسقلانیلغتنامه دهخداعسقلانی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) علی بن محمدبن محمدبن علی عسقلانی مصری کنانی ، مشهور به ابن حجر. فقیه قرن هشتم هجری . رجوع به علی عسقلانی شود.
عسقلانیلغتنامه دهخداعسقلانی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) عیسی بن احمدبن عیسی بن وردان عسقلانی بلخی ، مکنی به ابویحیی . محدث بود و از عبداﷲبن وهب و بقیةبن ولید حدیث آموخت و ابوعبدالرحمان نس
عسقلانیلغتنامه دهخداعسقلانی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) آدم ابن أبی ایاس عسقلانی . از راویان است و اصل او از خراسان بود و مدتی ساکن عسقلان شام شد سپس به عراق و حجاز و شام سفر کرد. وی از
عسقلانیلغتنامه دهخداعسقلانی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) عیسی بن احمدبن عیسی بن وردان عسقلانی بلخی ، مکنی به ابویحیی . محدث بود و از عبداﷲبن وهب و بقیةبن ولید حدیث آموخت و ابوعبدالرحمان نس
عسقلانیلغتنامه دهخداعسقلانی . [ ع َ ق َ ] (ص نسبی ) منسوب به عسقلان ، که آن شهری است در ساحل شام از فلسطین . (از اللباب فی تهذیب الانساب ). و رجوع به عسقلان شود. || منسوب به عسقلان
عسقلانیلغتنامه دهخداعسقلانی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) احمدبن علی بن محمد کنانی عسقلانی ، مکنی به ابوالفضل و ملقب به شهاب الدین و مشهور به ابن حجر. فقیه و محدث و مورخ مصری در قرن نهم هجر
عسقلانیلغتنامه دهخداعسقلانی . [ ع َ ق َ ] (اِخ ) حسن بن عبدالصمدبن شخباء. از شاعران قرن پنجم هجری در مصر. رجوع به حسن عسقلانی شود.