عساودلغتنامه دهخداعساود. [ ع َ وِ ] (ع اِ) ج ِ عِسوَدّة. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). رجوع به عسودّة شود.
اساودلغتنامه دهخدااساود. [ اَ وِ ] (اِخ ) نام آبی است در سمت چپ طریق حاج ّ بکوفه . (مراصد الاطلاع ).
اساودلغتنامه دهخدااساود. [ اَ وِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَسوَد. ماران سیاه . مارهای سیاه بزرگ . || مالهای بسیار. اسباب . || ج ِ اَسودَة. جج ِ سَواد.
عسودلغتنامه دهخداعسود. [ ع ِس ْ وَدد ] (ع اِ) کربسه ٔ نر.(منتهی الارب ). چلپاسه ٔ نر. (ناظم الاطباء). نر و عضرفوط از کربسه و عظاء، و گویند دساس و کرمی خبیث است که در استخوانها ی
عسوداتلغتنامه دهخداعسودات . [ ع ِس ْ وَدْ دا ] (ع اِ) ج ِ عِسودّة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عسودة شود.
عسودةلغتنامه دهخداعسودة. [ ع ِس ْ وَدْ دَ ] (ع اِ) مؤنث عِسودّ.(از اقرب الموارد). رجوع به عسود شود. || کرمکیست سپید که کنیت آن بنت النقاء است و بدان انگشتان دوشیزگان ملیح را تشب
عسودةلغتنامه دهخداعسودة. [ ع ِس ْ وَدْ دَ ] (ع اِ) مؤنث عِسودّ.(از اقرب الموارد). رجوع به عسود شود. || کرمکیست سپید که کنیت آن بنت النقاء است و بدان انگشتان دوشیزگان ملیح را تشب
عسودلغتنامه دهخداعسود. [ ع ِس ْ وَدد ] (ع اِ) کربسه ٔ نر.(منتهی الارب ). چلپاسه ٔ نر. (ناظم الاطباء). نر و عضرفوط از کربسه و عظاء، و گویند دساس و کرمی خبیث است که در استخوانها ی
عسوداتلغتنامه دهخداعسودات . [ ع ِس ْ وَدْ دا ] (ع اِ) ج ِ عِسودّة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عسودة شود.
مراجعةلغتنامه دهخدامراجعة. [ م ُ ج َ ع َ ] (ع مص ) بازگردانیدن کسی را سخن . (از منتهی الارب ). اعاده ٔ کلام . (از متن اللغة). با کسی سخن وا گردانیدن . (فرهنگ خطی ): راجعه الکلام ؛
معاودةلغتنامه دهخدامعاودة. [ م ُ وَ دَ ] (ع مص ) دیگرباره با کاری بازگشتن . (تاج المصادر بیهقی ). عِواد. بازگشتن به اول کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ). بازگشتن به کار اوّل . (از ا