عروطلغتنامه دهخداعروط. [ ع َ ] (ع ص ) ناقه ای که به خوردن درخت دندان ریخته باشد. (منتهی الارب ). ماده شتری که آنقدر درخت بخورد تا دندانهای او از بین برود. (اقرب الموارد). ج ، عُ
اروتلغتنامه دهخدااروت . [ اُ] (ص ) اروت کردن مرغ ؛ کندن پرهای مرغ پس از آنکه وی را در آب گرم افکنده باشند. و گویا ریشه ٔ اروت همان روت و رُت و لوت و لخت باشد. و آنرا آورید و آور
عرطلغتنامه دهخداعرط. [ ع َ ] (ع مص ) خوردن ناقه درخت را چندانکه ریخته شود دندان او.(از منتهی الارب ). عرطت الناقة الشجر؛ آن ماده شتر درخت را خورد تا آنکه دندان او از بین رفت .