عرق گزیلغتنامه دهخداعرق گزی . [ ع َ رَ گ َ ] (ص نسبی ) (تب ...) عرق انگلیسی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به عرق انگلیسی شود.
عرقدیکشنری عربی به فارسیراه ابي( ) , رگه معدن , سنگ طلا , هرچيزشبيه راه ابي , عرق بدن , کارسخت , عرق ريزي , خوي , عرق کردن , عرق , مشقت کشيدن , وريد , سياهرگ , رگه , حالت , تمايل , روش
عرق انگلیسیلغتنامه دهخداعرق انگلیسی . [ ع ِ رَ ق ِ اِ گ ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) در اصطلاح پزشکی ، ناخوشی عفونی خاصی است که با بثورات پوستی خاص پاپولی و وزیکوکی و با تب و لرز و تهوع
داءالدخنهلغتنامه دهخداداءالدخنه . [ ئُدْ دُ ن َ ] (ع اِ مرکب ) تب گاورسی . جاورسیه . تب عرق گز. حمای عرق گزی .
حمیلغتنامه دهخداحمی . [ ح ُم ْ ما ] (ع اِ) تب . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد). ج ،حمیات . (منتهی الارب ). اقسام حمی : حمی الیوم ؛ تب یکروزه . حمی بسیط؛ که سبب تب یک خلط باشد و
حب بلسانلغتنامه دهخداحب بلسان . [ ح َب ْ ب ِ ب َ ل َ ] (اِ مرکب ) حب بلسان را به پارسی تخم بلسان گویند. گرم و خشک است در دوم . سرفه و عرق النسا را نفع دهد و صرع و سدد را دفع کند و گ