عدوانیلغتنامه دهخداعدوانی . [ ع ُدْ نی ی ] (ع ص نسبی ) منسوب به عدوان . || تجاوزکارانه .- تصرف عدوانی ؛ نوعی از غصب است . درفقه در مبحث غصب گفته اند تصرف مال غیر باشد عدواناً. در
عدوانیلغتنامه دهخداعدوانی . [ ع َدْ ] (اِخ ) در رجال لقب ثقیف بن عمرو و سمرةبن ربیعة و جز آنهاست و نسبت آن به بنی محجربن عیاذبن یشکربن عدوان است . (ریحانة الادب ص 693).
عدوانیلغتنامه دهخداعدوانی . [ ع َدْ ] (اِخ ) عبدالعظیم مکنی به ابن ابی الاصبع. رجوع به ابن ابی الاصبع و نیز ریحانة الادب شود.
عماره ٔ عدوانیلغتنامه دهخداعماره ٔ عدوانی . [ ع ُ رَ ی ِ ع َدْ ] (اِخ ) ابن عوف عدوانی . «ابن حجر» وی را از صحابیانی دانسته است که به زیارت پیغمبر اکرم (ص ) نائل نشدند. وگوید که وی کاهن ب
عُدْوَانَفرهنگ واژگان قرآنظلم - تجاوز - دشمني - خصومت (در عبارت "لَا تَعَاوَنُواْ عَلَى ﭐلْإِثْمِ وَﭐلْعُدْوَانِ " و نظاير آن ، عدوان آن اعمال زشتي است که ضررش دامنگير ديگران ميشود ، و گ
عماره ٔ عدوانیلغتنامه دهخداعماره ٔ عدوانی . [ ع ُ رَ ی ِ ع َدْ ] (اِخ ) ابن عوف عدوانی . «ابن حجر» وی را از صحابیانی دانسته است که به زیارت پیغمبر اکرم (ص ) نائل نشدند. وگوید که وی کاهن ب
deforcedدیکشنری انگلیسی به فارسیکاهش یافته است، تصرف عدوانی کردن، غصب کردن، تصرف غاصبانه کردن، بزور مالی را از مالک گرفتن
deforcingدیکشنری انگلیسی به فارسیتسریع کننده، تصرف عدوانی کردن، غصب کردن، تصرف غاصبانه کردن، بزور مالی را از مالک گرفتن
deforcesدیکشنری انگلیسی به فارسیdeforces، تصرف عدوانی کردن، غصب کردن، تصرف غاصبانه کردن، بزور مالی را از مالک گرفتن