عمرانلغتنامه دهخداعمران . [ ع ِ ] (اِخ ) ابن حصین بن عبیدبن خلف بن عبدنهم بن حذیفةبن جهمةبن غاضرةبن حبشةبن کعب بن عمرو خزاعی ، مکنی به ابونُجَید. از صحابیان و محدثان بود. رجوع به
عمران خزاعیلغتنامه دهخداعمران خزاعی . [ ع ِ ن ِ خ ُ ] (اِخ ) ابن حصین بن عبیدبن خلف بن عبدنهم بن حذیفةبن جهمةبن غاضرةبن حبشةبن کعب بن عمرو خزاعی ، مکنی به ابونُجَید. از صحابیان و محدثا
نهملغتنامه دهخدانهم . [ ن ُ ] (اِخ ) نام بتی است مزینه را و از اینجاست که عبدنهم نام گذارند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به بت شود. || دیوی است . (آنندراج ). شیطان . (ناظم
ذویدیلغتنامه دهخداذویدی . [ ذُ وَ ] (اِخ ) نسبت است بذویدبن سعیدبن عدی بن عثمان بن عمروبن طابخةبن الیاس بن مضر. و از اولاد اوست عبداﷲبن المعقل بن عبدنهم بن عفیف بن اسحم . و ابن ا
ذوالبجادینلغتنامه دهخداذوالبجادین . [ ذُل ْ ب ِ دَ ] (اِخ ) لقب عبداﷲبن عبد نهم است و از آنرو او را ذوالبجادین گویند که گاه رفتن بخدمت رسول مادر وی بجاد یعنی کسائی را به دو نیم کرد و