عداءدیکشنری عربی به فارسیتجاوز , جنگ , محاربه , کج خلقي , عداوت , دشمني , جنگ ونزاع , عداوت کردن , () (قرون وسطي) حق موروثي , ريشه هوايي , دونده , گردنده , گشتي , افسر پليس , فروشنده سي
عَدّاًفرهنگ واژگان قرآنشمارش کردني نگفتني (کلمه عد در عبارت "فلا تعجل عليهم انما نعد لهم عدا "به معناي شمردن است ، و چون شمردن هر چيزي آن را به آخر ميرساند و نابود ميکند ومعنی آن میشو