اطهاءلغتنامه دهخدااطهاء. [ اِ ] (ع مص ) اطهاء مرد؛ مهارت یافتن وی در صناعت خویش . (از اقرب الموارد). زیرک و رسا گردیدن در پیشه و کار. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) . |
عتقاءلغتنامه دهخداعتقاء. [ ع ُ ت َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَتیق . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به عتیق شود.
عتلاءلغتنامه دهخداعتلاء. [ ع ُ ت َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَتیل . (منتهی الارب ). مزدور و خادم . (آنندراج ).
عزهاءلغتنامه دهخداعزهاء. [ ع ِ ] (ع ص ) بمعنی عزه [ ع ِزْه ْ / ع َ زِه ْ ] است . (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عزه شود.
علهاءلغتنامه دهخداعلهاء. [ ع َ ] (ع اِ) کژآگند. قزآگند. کج آگند. کچ آغند. جامه ای که درون آن به ابریشم کج پر شده باشد و روز جنگ پوشند. دو جامه ای که در آنها پشم شتر گذارند و در ز
عمهاءلغتنامه دهخداعمهاء. [ ع َ ] (ع ص ) أرض عَمْهاء؛ زمین که در وی نشان و علم نباشد. (منتهی الارب ). زمینی که نشانه ها و علاماتی که راه نجات را بنمایاند، در آن نباشد. (از اقرب ا
عتقاءلغتنامه دهخداعتقاء. [ ع ُ ت َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَتیق . (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). رجوع به عتیق شود.
عتلاءلغتنامه دهخداعتلاء. [ ع ُ ت َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ عَتیل . (منتهی الارب ). مزدور و خادم . (آنندراج ).
عزهاءلغتنامه دهخداعزهاء. [ ع ِ ] (ع ص ) بمعنی عزه [ ع ِزْه ْ / ع َ زِه ْ ] است . (ازمنتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به عزه شود.
علهاءلغتنامه دهخداعلهاء. [ ع َ ] (ع اِ) کژآگند. قزآگند. کج آگند. کچ آغند. جامه ای که درون آن به ابریشم کج پر شده باشد و روز جنگ پوشند. دو جامه ای که در آنها پشم شتر گذارند و در ز
عمهاءلغتنامه دهخداعمهاء. [ ع َ ] (ع ص ) أرض عَمْهاء؛ زمین که در وی نشان و علم نباشد. (منتهی الارب ). زمینی که نشانه ها و علاماتی که راه نجات را بنمایاند، در آن نباشد. (از اقرب ا