عبدالقادرلغتنامه دهخداعبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن یوسف النقیب الحلبی . وی فقیهی فاضل بود و به سال 1107 هَ . ق . به مدینه درگذشت . از تألیفات اوست : لسان الحکام فی فقه الح
عبدالقادرلغتنامه دهخداعبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن الناصر. از فرزندان امام یحیی شرف الدین حسینی امیر یمن است . وی مردی فاضل و عارف به ادب بود. او را شعری است و به سال 1097
عبدالقادرلغتنامه دهخداعبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن القاسم بن احمد الانصاری السعدی العبادی المالکی . از علماء عربیت بود. به سال 814 هَ . ق . به مکه متولد شد و در 880 هَ . ق
عبدالقادرلغتنامه دهخداعبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن شیخ بن عبداﷲبن شیخ بن عبداﷲ العیدروس . وی مورخ و باحث و از مردم یمن بود. در حضرموت سکونت جست . سپس به احمدآبادهند رفت . م
عبدالقادرلغتنامه دهخداعبدالقادر. [ ع َ دُل ْ دِ ] (اِخ ) ابن صالح بن عبدالرحمان الحلمی البانقوسی . وی فقیهی حنفی و فاضل و از مردم حلب بود. از تألیفات اوست : سلک النضار. تعلیق علی او
عبدالقادر گویندهلغتنامه دهخداعبدالقادر گوینده . [ ع َ دُل ْ دِ رِ ی َ دَ ] (اِخ ) از شعراء هرات و عالم به قراآت بود. از موسیقی اطلاعی کامل داشت و خط نیکو می نوشت . ابتدا به دارالسلام بغداد
عبدالقاهر تبریزیلغتنامه دهخداعبدالقاهر تبریزی . [ ع َ دُل ْ هَِ رِ ت َ ] (اِخ ) ابن محمدبن عبدالواحد التبریزی الحرانی الدمشقی . اصل او از تبریز و مولد وی حران و نشأتش به دمشق بود و قضاوت ص
عبدالقاهر جرجانیلغتنامه دهخداعبدالقاهر جرجانی . [ ع َ دُل ْ هَِ رِ ج ُ ] (اِخ ) ابن عبد الرحمان شافعی اشعری . ادیب ، نحوی و لغوی است . از پیشوایان نحو و عربیت است . وی علم معانی و بیان را ب
عبدالقاهرلغتنامه دهخداعبدالقاهر. [ ع َ دُل ْ هَ ] (اِخ ) ابن حاج عبدالرجب بن المخلص العبادی . وی مردی فاضل ، عالم ، متکلم و فقیه بود و شعر میگفت . از تألیفات اوست : عقاید الدینیه عل
عبدالقاهرلغتنامه دهخداعبدالقاهر. [ ع َ دُل ْ هَِ ] (اِخ ) ابن شعیب ، مکنی به ابورفاعة. رجوع به ابورفاعه عبدالقاهر شود.
عبدالقادر گویندهلغتنامه دهخداعبدالقادر گوینده . [ ع َ دُل ْ دِ رِ ی َ دَ ] (اِخ ) از شعراء هرات و عالم به قراآت بود. از موسیقی اطلاعی کامل داشت و خط نیکو می نوشت . ابتدا به دارالسلام بغداد
عبدالرحمانلغتنامه دهخداعبدالرحمان .[ ع َ دُرْ رَ ] (اِخ ) ابن عبدالقادر المالکی . فقیه است . از تألیفات او است : کتاب «المغارسة» و شرح آن که در آن مسائل و احکام مربوط به غرس را نوشته
علی قرافیلغتنامه دهخداعلی قرافی .[ ع َ ی ِ ق َ ] (اِخ ) ابن عبدالقادربن محمد قرافی قاهری نقاش . ملقب به نورالدین . رجوع به علی نقاش شود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالقادر مقریزی . رجوع به احمدبن علی بن عبدالقادر... شود.
احمدلغتنامه دهخدااحمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالقادر از مشایخ صوفیه . او در حضرموت میزیست و صاحب مؤلفاتی است اکثر شرح اشعار و سخنان ابن عربی و گویند در وحدت وجود چنانکه مذهب