عبدالصمد همدانیلغتنامه دهخداعبدالصمد همدانی . [ ع َ دُص ْ ص َ م َ دِ هََ م َ ] (اِخ ) از فقها و لغویان و حکما و متکلمان و از شاگردان بهبهانی و صاحب ریاض المسائل بود. از تألیفات اوست : کتا
عبدالصمدلغتنامه دهخداعبدالصمد. [ ع َ دُص ْ ص َ م َ ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن الخلیل البغدادی . وی یکی از چهل تن مشایخ است که شهید اول از آنان روایت کند. از تألیفات اوست : الاکسیر فی
عبدالصمدلغتنامه دهخداعبدالصمد. [ ع َ دُص ْ ص َ م َ ] (اِخ ) ابن المعدل بن غیلان از شعراء دولت عباسی است و شاعری هجاگوی بود. مولد و منشاء او بصره بود. و به سال 240 هَ . ق . درگذشت .
عبدالصمدلغتنامه دهخداعبدالصمد. [ ع َ دُص ْ ص َ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالوهاب بن الحسن بن محمدبن عساکر الدمشقی ثم المکی . رجوع به ابن عساکر ابوالیمن امین الدین عبدالصمد و نیز رجوع به ال
عبدالصمدلغتنامه دهخداعبدالصمد. [ ع َ دُص ْ ص َ م َ ] (اِخ ) ابن علی بن عبداﷲبن عباس . وی عم منصور و به سال 147 هَ . ق . عامل او به مکه و طائف بود سپس ولایت مدینه یافت و به سال 159هَ
عبدالصمدلغتنامه دهخداعبدالصمد. [ ع َ دُص ْ ص َ م َ ] (اِخ ) ابن منصوربن الحسن بن بابک . رجوع به ابن بابک عبدالصمد در این لغت نامه و الاعلام زرکلی شود.
صمدلغتنامه دهخداصمد.[ ص َ م َ ] (اِخ ) همدانی . مرحوم هدایت در ریاض العارفین وی را ستوده و چنین آرد: هو قطب العلماء مولانا شیخ عبدالصمد از اکابر محققین و اماجد محدثین بوده و در
حارثیلغتنامه دهخداحارثی . [ رِ ] (اِخ ) حسین بن عبدالصمد. رجوع به حسین بن عبدالصمدبن محمدالجُبَعی العاملی الحارثی الهمدانی شود.
حاتمیلغتنامه دهخداحاتمی . [ ت ِ ] همدانی (ابوالفتح ....) او در دوره ٔ محمودی صاحب برید تخارستان بود و در دیوان زیردست بونصر مشکان بکار دبیری میورزیده است وچنانکه از تاریخ بیهقی ب
ثبتلغتنامه دهخداثبت . [ ث َ ب َ ] (ع اِ) ثبات و قیام . له ثَبَت ٌ عندالحملة. || دلیل . حجت : لا اَحکم ُ بهذا الاّ به ثَبَت . || مرد ثقه : فلان ثبت من الأثبات و آن مجاز است چنا
حارثلغتنامه دهخداحارث . [ رِ ] (اِخ ) الاعور. از فقهاءِ تابعینی است که در کوفه زندگی کردند. ابواسحاق گوید در کوفه ، در باب فرائض کسی از عبیده و حارث اعور اعلم نبود. ابن سیرین گو