عاطفلغتنامه دهخداعاطف . [ طِ ] (ع ص ) مهربانی کننده . || برگرداننده . (غیاث اللغات ) (منتهی الارب ). || آهو که گردن کج کند وقت نشستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) چادر. (
اعطفلغتنامه دهخدااعطف .[ اَطَ ] (ع ن تف ) مهربانتر. (یادداشت بخط مؤلف ).- امثال :اعطف من ام احدی و عشرین (یعنی مرغ ). (یادداشت بخط مؤلف ).
عاطفةدیکشنری عربی به فارسیاحساسات , هيجانات , شور , هيجاني , اشتياق وعلا قه شديد , احساسات تند وشديد , تعصب شديد , اغراض نفساني , هواي نفس
عاطفيدیکشنری عربی به فارسیموثر , محرک , نفساني , اسم خاص مونث , مريم مجدليه , ضعيف وخيلي احساساتي , سرمست , اتشي مزاج , سودايي , احساساتي , شهواني