عاصم افندیلغتنامه دهخداعاصم افندی . [ ص ِ اَ ف َ ] (اِخ ) ابوالکمال احمد. از مشاهیر علما و مؤلفان قرن سیزدهم هجری است . وی در ادبیات و لغات عربی و فارسی و ترکی بصیرتی داشت و در اسلام
عاصمفرهنگ نامها(تلفظ: āsem) (عربی) (در قدیم) نگهدارنده ، محافظ ؛ بازدارنده (از خطا) ، منع کننده ؛ (در اعلام) یکی از قُراء سبعهی [قاریان هفت گانه] قرآن ؛ (در اعلام) نام یکی ا
عاصملغتنامه دهخداعاصم . [ ص ِ ] (اِخ )ابن سلیمان الاحول البصری . یکی از محدثان و معتمدان بصره بود. وی در کوفه عمل حسبه و در مدائن منصب قضا داشت و به سال 142 هَ . ق . درگذشت . (ا
اسماعیل افندیلغتنامه دهخدااسماعیل افندی . [ اِ اَ ف َ ] (اِخ ) چلبی زاده اسماعیل عاصم افندی . یکی از شیخ الاسلام های دوره ٔ سلطان مصطفی خان ثالث . وی پسر رئیس الکتاب کوچک چلبی افندی بود
چلبی زادهلغتنامه دهخداچلبی زاده . [ چ َ ل َ دَ / دِ ] (اِخ ) اسماعیل ، عاصم افندی . فرزند رئیس الکتاب کوچک محمد افندی چلبی . وی در زمان سلطان مصطفی خان ثانی سمت شیخ الاسلامی داشته و
حامدافندیلغتنامه دهخداحامدافندی . [ م ِ اَ ف َ ] (اِخ ) (خواجه ...) پسر مترجم قاموس مشهور عاصم افندیست . او یکی از شعرای متأخر است . از عینتاب به استانبول شد و در جامع بشیرآغا واقع
مطللغتنامه دهخدامطل . [ م ُ طِل ل ] (ع ص ) امر مطل ؛ کار غیرمستقل . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). کاری که مسفر (پیدا و نمایان ) نباشد. (از اقرب الموارد) (از محیط المحیط). در ت
معرةلغتنامه دهخدامعرة. [ م َ ع َرْ رَ ] (ع اِ) گناه . || رنج . (دهار) (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بدی . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (ا