ظاهردیکشنری فارسی به عربیاحساس , خارج , خارجي , سطح , سمت , شکل , ظاهر , ظهور , عادة , مظهر , نظرة , هيئة
ظاهرلغتنامه دهخداظاهر. [ هَِ ] (اِخ ) تمُربُغا یا تیموربوغا (الملک الظاهر). شانزدهمین سلطان از ممالیک برجی مصر در 872 هَ . ق . او پس ازسیف الدین ایل بیگ به حکومت رسید، ولی بعد ا
ظاهرلغتنامه دهخداظاهر. [ هَِ ] (اِخ ) سیف الدین (الملک الَ ...)، مکنی به ابوسعید چقمق . دهمین سلطان ممالیک برجی مصر. او در سال 842 هَ . ق . به اتفاق امرا و اعیان دولت پس از جمال