ظروفلغتنامه دهخداظروف . [ ظُ ] (ع اِ) ج ِ ظَرف : و چندان نثارها و هدیه ها و ظروف و ستور آورده بودند که از حد و اندازه بگذشت . (تاریخ بیهقی ).|| (ص ، اِ) ج ِ ظریف . رجوع به ظریف
چینیجاbuffet 2, sideboard 1واژههای مصوب فرهنگستاننوعی قفسه که لوازم و ظروف غذاخوری را در آن جای دهند
میز کناریsideboard 2واژههای مصوب فرهنگستانمیزی قفسهدار در غذاخوریها برای نگهداری لوازم روی میز، مانند رومیزی و دستمالسفره و نمکدان و ظروف غذاخوری بهجز بشقاب و لیوان
مجمعهلغتنامه دهخدامجمعه . [ م َ م َ ع َ / ع ِ ] (از ع ، اِ) طبق پهن و گرد مسین که در آن ظروف غذاخوری گذارند. (ناظم الاطباء). طبق مسین بزرگ که ظروف غذا در آن نهند و حمل کنند.سینی
قفسۀ میزبانsidestandواژههای مصوب فرهنگستانقفسهای که اقلامی مانند ظروف و وسایل غذاخوری و یخ و چاشنیها و محصولات لبنی و برخی نوشیدنیها، برای دسترسی راحتتر میزبان، در آن نگهداری میشود