ظرف آببندیشدهhermetically sealed containerواژههای مصوب فرهنگستانظرفی که برای جلوگیری از ورود ریزاندامگانها و حفظ وضعیت سترون، درزگیری غیرقابلنفوذ شده است
ظرفدیکشنری عربی به فارسیقيد , ظرف , معين فعل , قيدي , عبارت قيدي , ظرفي , چگونگي , شرح , تفصيل , رويداد , امر , پيشامد , شرايط محيط , اهميت , پيچيدن , پوشاندن , درلفاف گذاشتن , فراگرفت