طی کردنفرهنگ مترادف و متضاد۱. پیمودن، درنوردیدن، عبور کردن ۲. تمام کردن، گذراندن، گذرانیدن ۳. قطع کردن ۴. قطعی کردن
خودیابندهrecovering personواژههای مصوب فرهنگستانفردی که در حال طی کردن مراحل خودیابی است متـ . بهبودیابنده