طیورلغتنامه دهخداطیور. [ طَی ْ یو ] (ع ص ) تیزرو. || چالاک . یقال : هو طیورٌ فیورٌ؛ ای حدیدٌ سریعالفیئة. (منتهی الارب ). ای سریعالتحول من امر الی آخر. (قُطر المحیط).
طیورلغتنامه دهخداطیور. [ طُ ] (ع اِ) ج ِ طیر. پرندگان . مرغان . جج ِ طائر : الا آنک او را باد و دیو و پری و وحوش و طیور در فرمان بود و مرا نیست . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).بدام زلف
تیورلغتنامه دهخداتیور. [ ت َ ] (اِ) مرغی است شبیه به طاووس ماده به عربی شفنین خوانند و شفانین هم گویند. (برهان ) (از انجمن آرا) (از آنندراج ).نام مرغی است شبیه به طاووس ماده . (
طیور سدرهلغتنامه دهخداطیور سدره . [ طُ رِ س ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از فرشتگان آسمان باشد. (برهان ) (آنندراج ).
طیوریلغتنامه دهخداطیوری . [ طُ ری ی ] (ع ص نسبی ) مرغ فروش . (مهذب الاسماء). بائع الطیر. (قطر المحیط).
امل طیورلغتنامه دهخداامل طیور. [ ] (اِخ ) دهی است از شهرستان اهواز با طول جغرافیایی 48 درجه و 47 دقیقه ، و عرض جغرافیایی 31 درجه و 38 دقیقه . (از فرهنگ آبادیهای ایران ).
ام الطیورلغتنامه دهخداام الطیور. [ اُم ْ مُطْ طُ ] (اِخ ) دهی است از دهستان میان آب (بلوک شعیبه ) بخش مرکزی شهرستان اهواز. واقع در 38 هزارگزی شمال خاوری اهواز، در ساحل شمالی رودخانه
دیو ام الطیورلغتنامه دهخدادیو ام الطیور. [ وِ اُم ْ مُطْ طُ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان آب (بلوک شعیبیه ) بخش مرکزی شهرستان اهواز در 38 هزارگزی شمال خاوری اهواز و 7 هزارگزی خاور ایست
طیور سدرهلغتنامه دهخداطیور سدره . [ طُ رِ س ِ رَ / رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب )کنایه از فرشتگان آسمان باشد. (برهان ) (آنندراج ).
طیوریلغتنامه دهخداطیوری . [ طُ ری ی ] (ع ص نسبی ) مرغ فروش . (مهذب الاسماء). بائع الطیر. (قطر المحیط).
امل طیورلغتنامه دهخداامل طیور. [ ] (اِخ ) دهی است از شهرستان اهواز با طول جغرافیایی 48 درجه و 47 دقیقه ، و عرض جغرافیایی 31 درجه و 38 دقیقه . (از فرهنگ آبادیهای ایران ).