تیقانلغتنامه دهخداتیقان . [ ت َی ْ ی َ ] (ع اِ) (از « ت ٔق ») مرد شدیدالوثب ، در اصل تیوقان . (از تاج العروس ) (از منتهی الارب ). مرد شدیدالوثب ؛ یعنی مردی که به زودی از جا دررود
طاقان کوهلغتنامه دهخداطاقان کوه . (اِخ ) منزلی است از منازل بین راه از جاجرم تا نیشابور. حمداﷲ مستوفی در تحت عنوان مسافت طرق گوید: از مهماندوست بطریق جاجرم تا نیشابور و از توده تا طا
طاقانلغتنامه دهخداطاقان . (اِخ ) از دیه های انار است . (تاریخ قم ص 137). و در صفحه ٔ 69 همان کتاب آرد: عوض دهقان آن را بنا کرده است و از قدیمتر ضیاع انار است .
تاکلغتنامه دهخداتاک . (اِ) درخت انگور. (لغت فرس اسدی چ عباس اقبال ص 250) (شرفنامه ٔ منیری ) (برهان ) (فرهنگ رشیدی ) (غیاث اللغات ) (فرهنگ اوبهی ) (آنندراج ) (انجمن آرا) (فرهنگ
طاقان کوهلغتنامه دهخداطاقان کوه . (اِخ ) منزلی است از منازل بین راه از جاجرم تا نیشابور. حمداﷲ مستوفی در تحت عنوان مسافت طرق گوید: از مهماندوست بطریق جاجرم تا نیشابور و از توده تا طا
طاقانلغتنامه دهخداطاقان . (اِخ ) از دیه های انار است . (تاریخ قم ص 137). و در صفحه ٔ 69 همان کتاب آرد: عوض دهقان آن را بنا کرده است و از قدیمتر ضیاع انار است .
طایقانلغتنامه دهخداطایقان . (اِخ ) دهی است جزء دهستان اراضی بخش مرکزی شهرستان قم ، واقع در 25هزارگزی جنوب باختری قم متصل به جاده ٔ قم اصفهان . جلگه ٔ کنار رودخانه وسردسیر با 600 ت