طیف پاسخresponse spectrumواژههای مصوب فرهنگستانخمِ نشانگر بیشینهپاسخ دستهای از نوسانگرهای هماهنگِ ساده به نگاشت مشخصی از شتاب زمین
دامنة طیف پاسخresponse-spectral ordinateواژههای مصوب فرهنگستانمقدار پاسخ طیف در دوره یا بسامد طبیعی معین میرانشده
طیففرهنگ مترادف و متضاد۱. خشم، غضب ۲. جنون، دیوانگی ۳. پیکر خیالی، شبح، صورت موهوم ۴. وسوسه، خیال، وهم، توهم ۵. بیناب ۶. بدخیالی، بداندیشی
دامنة طیف پاسخresponse-spectral ordinateواژههای مصوب فرهنگستانمقدار پاسخ طیف در دوره یا بسامد طبیعی معین میرانشده
طیف خطر یکنواختuniform hazard spectrumواژههای مصوب فرهنگستاندر تحلیل احتمالاتی خطر زمینلرزه، طیف پاسخی که در آن دامنة متناظر هر بسامد دارای احتمال افزایش یکسان است نیز: طیف پاسخ خطر یکنواخت uniform hazard response spect
نقشة خطر زمینلرزهseismic hazard map, earthquake hazard mapواژههای مصوب فرهنگستاننقشهای که پَربندهای نوع خاصی از مؤلفة جنبش زمین یا دامنة طیف پاسخ را بر اساس تحلیل احتمالاتی خطر زمینلرزه نشان میدهد
ابوزیدلغتنامه دهخداابوزید. [ اَ زَ ] (اِخ ) احمدبن سهل بلخی . یاقوت گوید: او در همه ٔ دانشهای نو و کهن فاضل ودر تصانیف خویش براه فلاسفه میرفت لکن به اهل ادب ماننده تر است . ابوحیا
خورشیدلغتنامه دهخداخورشید. [ خوَرْ / خُرْ ] (اِ) (از: خور+ شید) خور. مهر. هور. شمس . شارق . بیضاء. شید. (مهذب الاسماء).روز. غزاله . (یادداشت بخط مؤلف ). ستاره ای که جاذبه ٔ گرانش