طیابلغتنامه دهخداطیاب . [ طَی ْ یا ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن ماهان بن بهمن بن نسک المعروف بالموصلی . اصل این خانواده از ارجان فارس بوده اند و بعداً معروف بموصلی شدند. ابن الندیم گ
طیابلغتنامه دهخداطیاب . [ طُی ْ یا] (ع ص ، اِ) بوی خوش . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || شی ٌٔ طُیاب ؛ نیک خوش . نیک پاک . نیک پاکیزه .(منتهی الارب ) (آنندراج ). و شاید مأخوذ از
تیابلغتنامه دهخداتیاب . (اِخ ) بندر از دهستان دهواست که در بخش میناب شهرستان بندرعباس واقع است و 750 تن سکنه دارد و به وسیله ٔ خورتیاب به دریای عمان متصل است و کرجی های موتوری و
طابعةدیکشنری عربی به فارسیماشين حروف ريزي که سطر سطر حروف را ميريزد وسطر سطر براي چاپ اماده ميکند , چاپگر
اسحاقلغتنامه دهخدااسحاق . [ اِ] (اِخ ) ابن ابراهیم بن میمون التمیمی الموصلی . مکنی به ابی محمد، و هرگاه که رشید استخفاف او خواستی وی را با کنیت ابوصفوان خواندی . مقام او در علم و