طوطلغتنامه دهخداطوط. (ع اِ) مار. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || پنبه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (مهذب الاسماء). قطن . (فهرست مخزن الادویه ). || قطن بردی . لوئی . || (
توتلغتنامه دهخداتوت . (اِ) میوه ای است معروف ، سفید آن قائم مقام انجیر است و سیاه آن راتوت شامی گویند. چون آن را نارسیده خشک کنند قائم مقام سماق باشد و معرب آن توث است که بجای
توتلغتنامه دهخداتوت . (اِخ ) دهی از دهستان رباطات است که در بخش فرانق شهرستان یزد واقع است و 110 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
ببغاءدیکشنری عربی به فارسیطوطي کاکل سفيد , طوطي دم بلند امريکاي جنوبي , طوطي کوچک دراز دم وسبز رنگ , طوطي , هدف , طوطي وار گفتن