طوسانلغتنامه دهخداطوسان . (اِخ ) نام محلی که برحسب روایت ، طوس نوذر سردار کیخسرو ساخت در محلی که کوسان نام داشت و آن در ناحیه ٔ پنجاه هزار مازندران است . (مازندران و استراباد راب
کوسانلغتنامه دهخداکوسان . (اِخ ) نام قصبه ای باشد از مازندران . (برهان ) (ناظم الاطباء). همان کوس . (آنندراج ). همان کوس یعنی قصبه ٔ مازندران . (فرهنگ رشیدی ). رابینو آرد: ده کوس
وابکنیلغتنامه دهخداوابکنی . [ ] (اِخ ) ابویوسف یعقوب بن جندب الوابکنی و نام ابوجندب غزم بود.به خراسان شد و دانشمندان دریافت ، از مسیب بن اسحاق و محمدبن سلام بیکندی و ابوحفص احمدبن
ساریلغتنامه دهخداساری . (اِخ ) نام شهری بود از مازندران قریب به شهر آمل . (جهانگیری ) (برهان ). شهری است بسیار قدیم به مازندران ، از بناهای اسپهبد سارویه بن فرخان که از اولاد عم