طوبینلغتنامه دهخداطوبین . [ طَ ] (معرب ، اِ) از کلمه ٔ اسپانیائی توپو. موش کور. ج ، طوابین . (دزی ج 2 ص 66).
توبنلغتنامه دهخداتوبن . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش رامسر است که در شهرستان تنکابن واقع است و 190 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
توبنلغتنامه دهخداتوبن . [ ب ُ ] (اِخ ) دهی از دهستان نشتا است که در شهرستان تنکابن واقع است و 410 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
توبینلغتنامه دهخداتوبین . (اِخ ) دهی از دهستان چهاردانگه است که در بخش هوراند شهرستان اهر واقع است و 122 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
طوبینشینفرهنگ مترادف و متضادبهشتی، طوبیآشیان، بهشتیمکان، جنتمکان، خلدآشیان، فردوسمکان ≠ دوزخ نشین، دوزخی
طوبینشینفرهنگ مترادف و متضادبهشتی، طوبیآشیان، بهشتیمکان، جنتمکان، خلدآشیان، فردوسمکان ≠ دوزخ نشین، دوزخی
مرطوبینلغتنامه دهخدامرطوبین . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مرطوب در حالت نصبی و جری (در فارسی رعایت این قاعده نشود): و یصلح للمرطوبین و المحرورین . (یادداشت مرحوم دهخدا).