طواویسلغتنامه دهخداطواویس . [ طَ ] (اِخ ) نام دیهی است ببخارا. (منتهی الارب ). شهرکیست از ماوراءالنهر به بخارا بر سرحد سغد و اندر وی هر سالی یک روز بازار است که خلق بسیار اندروی گ
طواویسیلغتنامه دهخداطواویسی . [ طَ ] (ص نسبی ) منسوب به طواویس که قریه ای است در هشت فرسنگی بخارا. (سمعانی ).
بازار طواویسلغتنامه دهخدابازار طواویس . [ رِ طَ ] (اِخ ) دهی است بزرگ و آبادان . پانزدهم روز از مژیخند: و هفت روز باشد این بازار . (التفهیم چ همایی ص 266).
خانقاه طواویسیهلغتنامه دهخداخانقاه طواویسیه . [ ن َ / ن ِ هَِ طَ سی ی َ ] (اِخ ) خانقاهی بوده منسوب بملک دقاق یا پسرش ، واقع در جانب کوجانیه بدمشق و امروز مسجد جامع است . (از خطط الشام محم
ذات الطواویسلغتنامه دهخداذات الطواویس .[ تُطْ طَ ] (اِخ ) محلی است نزدیک بخارا و آن را طواویس و ارقود نیز نامند. رجوع بتاریخ بخارای نرشخی چ مدرس رضوی ص 13 شود. طواویس قصبه ای نزه بود و
طوایسلغتنامه دهخداطوایس . [ طَ ی ِ ] (اِخ ) طواویس . شهرکی است نام او ارقود است و در وی مردمانی بوده اند با نعمت و تجمل و از تجمل هر کسی در خانه یکی و دو طاوس می داشته اند و عرب
طواویسیلغتنامه دهخداطواویسی . [ طَ ] (ص نسبی ) منسوب به طواویس که قریه ای است در هشت فرسنگی بخارا. (سمعانی ).
بازار طواویسلغتنامه دهخدابازار طواویس . [ رِ طَ ] (اِخ ) دهی است بزرگ و آبادان . پانزدهم روز از مژیخند: و هفت روز باشد این بازار . (التفهیم چ همایی ص 266).
خانقاه طواویسیهلغتنامه دهخداخانقاه طواویسیه . [ ن َ / ن ِ هَِ طَ سی ی َ ] (اِخ ) خانقاهی بوده منسوب بملک دقاق یا پسرش ، واقع در جانب کوجانیه بدمشق و امروز مسجد جامع است . (از خطط الشام محم
ذات الطواویسلغتنامه دهخداذات الطواویس .[ تُطْ طَ ] (اِخ ) محلی است نزدیک بخارا و آن را طواویس و ارقود نیز نامند. رجوع بتاریخ بخارای نرشخی چ مدرس رضوی ص 13 شود. طواویس قصبه ای نزه بود و
دیرالطواویسلغتنامه دهخدادیرالطواویس .[ دَ رُطْ طَ ] (اِخ ) طواویس «جمع» طاووس است . این دیر در سامراء و متصل به کرخ جدان و در اواخر حدود کرخ مشرف بر بطنی است که آن را بنی خوانند که خان