طنینفرهنگ مترادف و متضاد۱. انعکاس، بازتاب، پژواک، انعکاس صوت ۲. آواز، آهنگ، صدا، نوا ۳. زنگ ۴. خوشآهنگی
jarringدیکشنری انگلیسی به فارسیjarring، لرزیدن صدای ناهنجار، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدن، تصادف کردن، ناجور بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن
jarredدیکشنری انگلیسی به فارسیجرارد، لرزیدن صدای ناهنجار، طنین انداختن، اثر نامطلوب باقی گذاردن، مرتعش شدن، تصادف کردن، ناجور بودن، نزاع کردن، تکان دادن، لرزاندن