طنبورنوازلغتنامه دهخداطنبورنواز. [ طَم ْ / طُم ْ ن َ ] (نف مرکب ) نوازنده ٔ طنبور. طنبورزن : می نیست چو در کاسه مرا رعشه بر اعضاست دستم به نظر پنجه ٔ طنبورنواز است .ملا طاهر غنی (آنن
تنبکلغتنامه دهخداتنبک . [ تُم ْ ب َ ] (اِ) دهلکی باشد کوچک که بازیگران و مسخره ها دارند و در هنگام بازی و رقاصی بنوازند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ). دهلی باشد دم دراز ک