2122 مدخل
رسن؛ ریسمان؛ رشتۀ کلفت.〈 طناب انداختن: (مصدر متعدی)۱. کمند انداختن؛ با کمند کسی را گرفتار ساختن.۲. ریسمان به گردن کسی انداختن و او را خفه کردن.
ریسمان، کمند
بند، حبل، خطام، رسن، رشته، ریسمان
band, binder, line, rope
تکیه ای: tenow طاری: tenâf طامه ای: tonâf طرقی: tönâf کشه ای: tönâf نطنزی: tonâf
حبل , سحب
اندازه گیری مساحت زمین
انشوطة
حبل
سلک
کفن
طناب
طناب.