26 فرهنگ

2122 مدخل


طناب

tanāb

رسن؛ ریسمان؛ رشتۀ کلفت.
⟨ طناب انداختن: (مصدر متعدی)
۱. کمند انداختن؛ با کمند کسی را گرفتار ساختن.
۲. ریسمان به‌ گردن کسی انداختن و او را خفه کردن.

ریسمان، کمند

بند، حبل، خطام، رسن، رشته، ریسمان

band, binder, line, rope