طلوبةلغتنامه دهخداطلوبة. [ طَ ب َ ] (اِخ ) نام کوهی است . (منتهی الارب ). نام کوهکی است در شعر ابن مقبل . (معجم البلدان ).
طلوزةلغتنامه دهخداطلوزة. [ طُ زَ ] (اِخ ) نام شهری به فرانسه . طلوشة. صاحب الحلل السندسیه گوید: طولوزة شهر کوچکی است که سکان آن شش هزار تن است و موقع سرسبز و خرمی دارد و دارای کا
طلوقةلغتنامه دهخداطلوقة. [ طُ ق َ ] (ع مص ) به اعتدال شدن شب و روز یعنی نه گرم و نه سرد. (منتهی الارب ).
طلوزةلغتنامه دهخداطلوزة. [ طُ زَ ] (اِخ ) نام شهری به فرانسه . طلوشة. صاحب الحلل السندسیه گوید: طولوزة شهر کوچکی است که سکان آن شش هزار تن است و موقع سرسبز و خرمی دارد و دارای کا
طلوبةلغتنامه دهخداطلوبة. [ طَ ب َ ] (اِخ ) نام کوهی است . (منتهی الارب ). نام کوهکی است در شعر ابن مقبل . (معجم البلدان ).
طلوقةلغتنامه دهخداطلوقة. [ طُ ق َ ] (ع مص ) به اعتدال شدن شب و روز یعنی نه گرم و نه سرد. (منتهی الارب ).