طلحفیلغتنامه دهخداطلحفی . [ طَ ل َ فا ] (ع ص ) زدن سخت . لغتی است در طلحیف . (منتهی الارب ). رجوع به طلحیف شود.
طلافیونلغتنامه دهخداطلافیون . [ طِ ] (معرب ، اِ) (ازیونانی تله فی ین ) خرفه ٔ دشتی . بقلةالحمقاء بریة .
طلنفحلغتنامه دهخداطلنفح . [ طَ ل َ ف َ ] (ع ص ) گرسنه . تهی شکم . (منتهی الارب ). خالی الجوف . (مهذب الاسماء). || مانده . کوفته . (منتهی الارب ).
طلیفیونلغتنامه دهخداطلیفیون . [ طَ ] (معرب ، اِ) از یونانی تلفیون . گیاهی است . (دزی ج 2 ص 58). ممکنست طیلافیون محرف این کلمه باشد. و رجوع به طیلافیون شود.
طلحفیلغتنامه دهخداطلحفی . [ طَ ل َ فا ] (ع ص ) زدن سخت . لغتی است در طلحیف . (منتهی الارب ). رجوع به طلحیف شود.
طلافیونلغتنامه دهخداطلافیون . [ طِ ] (معرب ، اِ) (ازیونانی تله فی ین ) خرفه ٔ دشتی . بقلةالحمقاء بریة .
طلنفحلغتنامه دهخداطلنفح . [ طَ ل َ ف َ ] (ع ص ) گرسنه . تهی شکم . (منتهی الارب ). خالی الجوف . (مهذب الاسماء). || مانده . کوفته . (منتهی الارب ).