لغتنامه دهخدا
اخنا. [اِ ] (اِخ ) اِخنوا. یاقوت گوید در نسخه ای جز کتاب فتوح مصر این کلمه را با جیم دیدم و در مصر از آن پرسیدم و کسی آنرا جز بخاء تلفظ نمیکرد. از اخبار فتوح برمی آید که آن شهریست قدیم دارای عمل منفرد و پادشاهی مستبد و در ایام فتوح صاحب آنرا طَلَم میگفتند. (معجم البلدان ). شه