طلاسازلغتنامه دهخداطلاساز. [ طِ / طَ ] (نف مرکب ) طلاکار. || کیمیاگر : شود شمشه ٔ زر از این باده خس طلاساز را دردش اکسیر بس .ملاطغرا (از آنندراج ).
طلاکارلغتنامه دهخداطلاکار. [ طِ / طَ ] (ص مرکب ) طلاساز. || چیزی که کار نقش و نگارش از طلا باشد و کرده باشند، چون خانه ٔ طلاکار و شمشیر طلاکار : منزل مردان ز نقش عاریت کاری خوش اس