طغای ترکان آغالغتنامه دهخداطغای ترکان آغا. [طُ ت ُ ] (اِخ ) از قوم قراختای و یکی از سراری امیر تیمور و مادر شاهرخ میرزا که بعد از امیر تیمور به سلطنت رسید بوده است . (حبیب السیر چ خیام ج
طغای ترکان خاتونلغتنامه دهخداطغای ترکان خاتون . [ طُ ت ُ ] (اِخ ) یکی از بانوان حرم امیر حسین (رقیب امیر تیمور) که بعد از کشته شدن امیرحسین با سایر بانوان حرم او در حرم سرای امیر تیمور پذیر
طغاترکانلغتنامه دهخداطغاترکان . [ طُ ت َ ] (اِخ ) طغای ترکان . یکی از دختران میرزا الغبیک گورکان . رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 3 ص 542 شود.
طغایلغتنامه دهخداطغای . [ طُ ] (اِخ ) (امیر حاجی ...) از امرای عصر چوپانیان . رجوع به حبیب السیر چ خیام ص 225 شود.
طغایلغتنامه دهخداطغای . [ طُ ] (اِخ ) (امیر...) یکی از پسران دانشمند بهادر معاصر سلطان اولجایتو. رجوع به فهرست ذیل جامعالتواریخ رشیدی و حبیب السیر چ خیام ص 372 و 373 شود.
طغای بوقاشیخلغتنامه دهخداطغای بوقاشیخ . [ طُ ش َ ] (اِخ ) (امیر...) از امرای عصر مغول بوده است . رجوع به ذیل جامعالتواریخ رشیدی ص 238 شود.
آبلغتنامه دهخداآب . (اِ) (اوستائی آپ ap، سانسکریت آپ َ apa، پارسی باستانی آپی api، پهلوی آپ ap) مایعی شفاف بی مَزه و بوی که حیوان از آن آشامد و نبات بدان تازگی و تری گیرد. و آ
غزلغتنامه دهخداغز. [ غ ُ ] (اِخ ) صنفی از ترکان غارتگر بوده اند که در زمان سلطان سنجر قوت گرفتند و خراسان را به تصرف آوردند و سلطان سنجر را گرفته در قفس کردند. (برهان قاطع). غ
حجاج سلطانلغتنامه دهخداحجاج سلطان . [ ح َج ْ جا ج ِ س ُ ] (اِخ ) ابن قطب الدین (656- 670 هَ .ق .) مستوفی گوید: بعد از پدر بحکم ارث و فرمان منکوقاآن پادشاهی کرمان بدو تعلق گرفت و چون ا
درستلغتنامه دهخدادرست . [ دُ رُ ] (ص ، ق ، اِ) کل . تام . کامل . تمام . (ناظم الاطباء). تمام و غیر ناقص . (غیاث ). که کم نیست : سنگ این نانوا درست است . مقابل کم : وزن یا سنگ در
طاوسلغتنامه دهخداطاوس . [ وو ] (معرب ، اِ) طاووس . پرنده ای است معروف و آن را ابوالحسن ، وابوالوشی و صرّاخ ، و فلیسا، نیز نامند. پرنده ای است از پرندگان بلاد عجم ، تصغیر آن طویس