طغاجارلغتنامه دهخداطغاجار. [ طُ ] (اِخ ) (امیر...) یکی از امرای مغول که از سال 678 تا 694 هَ . ق . پیوسته مرجع مهام امور بود. وی مردی ناسپاس بود وپیوسته با اولیاء نعمت خود خیانت میورزید و با دشمنان آنها سازش میکرد و بسا که بر ا
تغاجار گورکانلغتنامه دهخداتغاجار گورکان . [ ت ُ ] (اِخ ) داماد چنگیزخان مغول . رجوع به تاریخ جهانگشای جوینی ج 1 ص 137 و 138 و 140 و تاریخ حبیب السیر چ خیام ص <span cl
طوغاجارلغتنامه دهخداطوغاجار. (اِخ ) از سران مغول و معاصر گیخاتوخان . رجوع به طُغاجار و رجوع به طغاجارنویان شود. (ادوارد برون ج 3 ص 38).
طغاجرلغتنامه دهخداطغاجر. [ طُ ج َ ] (اِخ ) صورتی از طوغاجار نویان است . رجوع به ترجمه ٔتاریخ ادبیات ایران براون ج 3 ص 38 و طغاجار شود.
طوغاجارلغتنامه دهخداطوغاجار. (اِخ ) از سران مغول و معاصر گیخاتوخان . رجوع به طُغاجار و رجوع به طغاجارنویان شود. (ادوارد برون ج 3 ص 38).
طغاجرلغتنامه دهخداطغاجر. [ طُ ج َ ] (اِخ ) صورتی از طوغاجار نویان است . رجوع به ترجمه ٔتاریخ ادبیات ایران براون ج 3 ص 38 و طغاجار شود.
ساربانلغتنامه دهخداساربان . (اِخ ) (امیر...) ابن سونجاق نویان از امرای مغول و از زیردستان طغاجار بود که ابتدا هواخواه بایدو بودند و بعد به غازان پیوستند. ساربان روز دوشنبه 9 ذی القعده 697 در تبریز درگذشت . رجوع به تاریخ غازانی