تتغلغتنامه دهخداتتغ. [ ت ُ ت ُ ] (اِ)تتق . پرده که پارچه ٔ حایل باشد و با لفظ کشیدن و بستن استعمال میشود. (فرهنگ نظام ). رجوع به تتق شود.
تتقلغتنامه دهخداتتق . [ت ُ ت ُ ] (اِ) تقتق بود. (لغت فرس اسدی چ اقبال ص 249). ططق بود. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). چادر و پرده ٔ بزرگ . (برهان ) (ناظم الاطباء). سراپرده . (غ