لغتنامه دهخدا
طرقیدن . [ طَ رَ دَ ] (مص ) ترکیدن : خدای عز و جل به عظمت خویش امر خویش بر کوه افکند و از هیبت خدای عز و جل بطرقید و شش پاره شد و از زمین به زمین حجاز افتاد. (ترجمه ٔ طبری بلعمی ). جرجیس برفت و آهنگ آن بتخانه کرد، پس چون درآمد آنهمه بتان را گفت همه در