ترغللغتنامه دهخداترغل . [ ت ُ غ ُ ] (ع اِ) دُرْغُل . ترغله . قُمری . (دزی ج 1 ص 145). || کبوتر وحشی . (دزی ایضاً). و رجوع به تِرْغَلّة شود.
طرقل درکوهلغتنامه دهخداطرقل درکوه . [ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی در اثناء شرح سلسلةالجبال البرز آورده : چون به حدود عراق و گیلان رسد، آن را طرقل درکوه خوانند. (نزهةالقلوب چ اروپا ص 192).
طرقلةلغتنامه دهخداطرقلة. [ طَ ق َ ل َ ] (اِخ ) شهری است به مغرب از نواحی بربر که در بر اعظم واقع،و همان قصبه ٔ سوس الاقصی است . (معجم البلدان ص 174).
طرقل درکوهلغتنامه دهخداطرقل درکوه . [ ] (اِخ ) حمداﷲ مستوفی در اثناء شرح سلسلةالجبال البرز آورده : چون به حدود عراق و گیلان رسد، آن را طرقل درکوه خوانند. (نزهةالقلوب چ اروپا ص 192).
طرقلةلغتنامه دهخداطرقلة. [ طَ ق َ ل َ ] (اِخ ) شهری است به مغرب از نواحی بربر که در بر اعظم واقع،و همان قصبه ٔ سوس الاقصی است . (معجم البلدان ص 174).