طرفیلغتنامه دهخداطرفی . [ طَ رَ ف َ ] (ع اِ) طرفین . دو طرف و بدین صورت در حال اضافه آورند، مانند: طرفی النقیض : بطرفی افراط و تفریط. (شمس قیس در المعجم ).
ترفیلغتنامه دهخداترفی ٔ. [ ت َ ] (ع مص ) ترفیة. (منتهی الارب ). بالرفاء و البنین گفتن به آنکه زن گرفته بود: رفّاء المتزوج ترفئةً و ترفیئاً. (ناظم الاطباء). تهنیت گفتن بکسی . (ال
ترفیلغتنامه دهخداترفی . [ ت َ رَف ْ فی ] (ع مص ) ترفیة. (منتهی الارب ) . بالرفاء و البنین گفتن بطور دعا در زناشویی . (ازناظم الاطباء). رجوع به ترفیة و ترفئة و ترفی شود.
طرف بادپناهlee side, leewardواژههای مصوب فرهنگستانطرفی از شناور یا هر شیء دیگر که از باد در امان است
طرفیتلغتنامه دهخداطرفیت . [ طَ رَ فی ی َ ] (ع مص جعلی ، اِمص ) روبارو و مقابل و مواجه شدن . طرف بودن .