طراغوبوغنلغتنامه دهخداطراغوبوغن . [ طِغ ُ ] (معرب ، اِ) قومینی .قومین . مثلث . نوعی از گیاهان از خانواده ٔ مرکبان ، شامل پنجاه نوع که در قاره ٔ قدیم یافته شود. (در فرانسه پنج قسم آن
طراغودیعاسلغتنامه دهخداطراغودیعاس . [ ] (معرب ، اِ) طراغوریفایس . به یونانی فوتینج جبلی است . (فهرست مخزن الادویه ). و صاحب تحفه این لفظ را طراغوریغاس ضبط کرده و گوید:طراغوریغاس ، فود
طراغوذیالغتنامه دهخداطراغوذیا. [ ] (معرب ، اِ) معرب تراگویتا، تراژدی . این صورت در قسمت منطق از کتاب الشفای ابن سینا آمده است و خواجه نصیرالدین دراساس الاقتباس آرد: و یونانیان را اغ
طراغوریغایسلغتنامه دهخداطراغوریغایس . [ ] (معرب ،اِ) به یونانی صنفی از صعتر است . (فهرست مخزن الادویه ). در اختیارات بدیعی (در نسخه ٔ خطی ) طراغوریغایش ضبط شده و گوید: فودنج جبلی است .
حنطةلغتنامه دهخداحنطة. [ ح ِ طَ ] (ع اِ) قمح . گندم . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (مهذب الاسماء). و ضماد ممصوغ آن گزیدن سگ را نافع است . ج ، حِنَط. (اقرب الموارد).- حِنطه ٔ رو
طراغوبوغنلغتنامه دهخداطراغوبوغن . [ طِغ ُ ] (معرب ، اِ) قومینی .قومین . مثلث . نوعی از گیاهان از خانواده ٔ مرکبان ، شامل پنجاه نوع که در قاره ٔ قدیم یافته شود. (در فرانسه پنج قسم آن
طراغودیعاسلغتنامه دهخداطراغودیعاس . [ ] (معرب ، اِ) طراغوریفایس . به یونانی فوتینج جبلی است . (فهرست مخزن الادویه ). و صاحب تحفه این لفظ را طراغوریغاس ضبط کرده و گوید:طراغوریغاس ، فود
طراغوذیالغتنامه دهخداطراغوذیا. [ ] (معرب ، اِ) معرب تراگویتا، تراژدی . این صورت در قسمت منطق از کتاب الشفای ابن سینا آمده است و خواجه نصیرالدین دراساس الاقتباس آرد: و یونانیان را اغ