تخیملغتنامه دهخداتخیم . [ ت َ خ َی ْ ی ُ ] (ع مص ) خیمه زدن . (تاج المصادر بیهقی ) (زوزنی ) (آنندراج ). خیمه زدن درجایی . || خوش بوی کردن جامه را. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء)
طیمالاؤسلغتنامه دهخداطیمالاؤس . [ ءُ ] (اِخ ) یکی از شاگردان افلاطون حکیم است که بعد از مرگ استاد خویش در اقسام حکمت شهرت یافتند. وی از اهالی قوریقوس بود. (تاریخ الحکماء قفطی طبع ل
طیماؤس الطرطوسیلغتنامه دهخداطیماؤس الطرطوسی . [ ءُ سُطْ طَ ] (اِخ ) از پزشکان معروف پس از مرگ جالینوس و قریب العهد به وی است . (عیون الانباء ج 1 ص 103).
طیماؤس الفلسطینیلغتنامه دهخداطیماؤس الفلسطینی . [ ءُ سُل ْ ف ِ ل ِ ] (اِخ ) وی مفسر کتب ابقراط بوده است . (ابن الندیم ) (عیون الانباء ج 1 ص 34) (تاریخ الحکماء قفطی چ لیبسیک ).
اطخملغتنامه دهخدااطخم . [ اَ خ َ ] (ع ص ) قچقارسیاه سر تیره اندام . (منتهی الارب ). کبش اطخم ؛ قچقار سیاه سر تیره اندام . (ناظم الاطباء). قچقار سیاه سر و تیره اندام . (آنندراج )
طیمالاؤسلغتنامه دهخداطیمالاؤس . [ ءُ ] (اِخ ) یکی از شاگردان افلاطون حکیم است که بعد از مرگ استاد خویش در اقسام حکمت شهرت یافتند. وی از اهالی قوریقوس بود. (تاریخ الحکماء قفطی طبع ل
طیماؤس الطرطوسیلغتنامه دهخداطیماؤس الطرطوسی . [ ءُ سُطْ طَ ] (اِخ ) از پزشکان معروف پس از مرگ جالینوس و قریب العهد به وی است . (عیون الانباء ج 1 ص 103).
طیماؤس الفلسطینیلغتنامه دهخداطیماؤس الفلسطینی . [ ءُ سُل ْ ف ِ ل ِ ] (اِخ ) وی مفسر کتب ابقراط بوده است . (ابن الندیم ) (عیون الانباء ج 1 ص 34) (تاریخ الحکماء قفطی چ لیبسیک ).