طبزلغتنامه دهخداطبز. [ طَ ] (ع مص ) آرامش کردن با زن . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ) (شمس اللغات ).جماع کردن با زن . (قاموس ). || (اِ) پری هر چیزی . (منتهی الارب ) (منتخب اللغ
طبزلغتنامه دهخداطبز. [ طِ ] (ع ص ، اِ) سنگ بزرگ از کوه . (منتهی الارب ). || کرانه ٔ قویتر از کوه . (منتهی الارب ). جانب کوه . (شمس اللغات ). || شتر دوکوهانه . (منتهی الارب ) (م
طباعفرهنگ انتشارات معین(طَ بّ) [ ع . ] (ص .) 1 - سازنده (هرچه که باشد). 2 - شمشیرساز. 3 - کوزه گر. 4 - تیزهوش .
طباقفرهنگ انتشارات معین(طِ) [ ع . ] 1 - (مص م .) سنجیدن و موافق کردن دو چیز با هم . 2 - (ص .) مطابق ، برابر.
شترلغتنامه دهخداشتر. [ ش ُ ت ُ ] (اِ) اُشْتُر، جانوری پستاندار عظیم الجثه از گروه نشخوارکنندگان که خود تیره ای خاص را به وجود می آورد. این پستاندار بدون شاخ است ولی دارای دندان