طایلفرهنگ مترادف و متضاد۱. فراخی، وسعت، فزونی ۲. توانایی، قدرت ۳. تحول، دارایی، توانگری، غنا ۴. سود، فایده، نفع، منفعت، بهره ۵. وسیع، گسترده ۶. بسیار، زیاد، وافر، فراوان
طایلفرهنگ انتشارات معین(یِ) [ ع . طائل ] 1 - (اِفا.) برنده ، قاطع . 2 - (اِ.) فزونی ، مزیت . 3 - توانایی ، قدرت . 4 - توانگری . 5 - فراخی ، وسعت . 6 - فایده ، سود.
تعیللغتنامه دهخداتعیل . [ ت َ ع َی ْ ی ُ ](ع مص ) خرامیدن و خمیدن و نازیدن در رفتار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
طالعلغتنامه دهخداطالع. [ ل ِ ] (ع ص ) برآینده . (دهار) (غیاث اللغات ). صعودکننده . طلوع کننده . بازغ . شارق ، مقابل غارب : که من بحسن تو ماهی ندیده ام طالعکه من بقد تو سروی ندید
امانیلغتنامه دهخداامانی . [ اَ نی ی ] (ع اِ) ج ِ اُمنِیَّة آرزوها. (از منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ). مرادها. (آنندراج ) (غیاث اللغات ). خواهشها. (از ناظم الاطباء) : بز
نیک انجاملغتنامه دهخدانیک انجام . [ اَ ] (ص مرکب ) خوش عاقبت . عاقبت به خیر. نیکوسرانجام : چون بخت نیک انجام را باما به کلی صلح شدبگذار تا جان می دهد بدگوی بدفرجام را. سعدی .به دور ع