طایب شهلغتنامه دهخداطایب شه . [ ی ِ ش َ ] (اِخ ) دهی از دهستان سرشیو بخش مرکزی شهرستان سقز، واقع در 29 هزارگزی جنوب خاوری سقز و 2 هزارگزی بهرام . کوهستانی و سردسیری است با 130 تن س
طیبلغتنامه دهخداطیب . (اِخ ) شهری است میان واسط و تستر. (منتهی الارب ). یاقوت در معجم البلدان آورده که : طیب شهرکی است بین واسط و خوزستان و اهالی آن تا زمان حاضر نبطی بوده و هس
نامجویلغتنامه دهخدانامجوی . (نف مرکب ) (از: نام + جوی ، جوینده ) لغةً به معنی جویای نام و شهرت و جاه و مقام . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). کسی که طالب نام نیک باشد. (ناظم الاطباء
داخلونلغتنامه دهخداداخلون .[ خ ِ ] (اِ) مرهم داخلون . مرهم دیاخیلون . لعابات (بحر الجواهر) : گفتاز من برو تو بنزد (بسوی ) طبیب شهروز وی بیار مرهم شنگرف و داخلون .سوزنی .
کریستف کلمبلغتنامه دهخداکریستف کلمب . [ ک ِ ت ُ ک ُ ل ُ ] (اِخ ) از دریانوردان ایتالیائی است . در سال 1436م . در ژن متولد شد. پدرش موسوم به دومی نیگ کلمب نساج بود، پس از آن به تجارت نو