طاهرلولغتنامه دهخداطاهرلو. [ هَِ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان قشلاقات افشار بخش قیدار شهرستان زنجان ، واقع در 48 هزارگزی باختر قیدار و 36هزارگزی راه مالرو عمومی . کوهستانی و سردسیر
طاهرلولغتنامه دهخداطاهرلو. [هَِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان خدابنده لو بخش قروه ٔشهرستان سنندج ، واقع در 26هزارگزی جنوب خاور گل تپه و 6هزارگزی خاور دلی محمد. کوهستانی و سردسیر است
طاهربوغدهلغتنامه دهخداطاهربوغده . [ هَِ دَ ] (اِخ ) نام آبادیی بوده از توابع سقز که در فرهنگستان بجای آن نام «گندمان » نهاده اند. (فرهنگستان ). رجوع به طاهر بغده شود.
طاهرتونیلغتنامه دهخداطاهرتونی . [ هَِ ] (اِخ ) از قصبه ٔ تون و پدرش دردربار شاه عباس وقایعنگار بوده ، این بیت از اوست :سر تا قدمم رفته بتاراج نگاهی از چشم و دلم ماند همین اشکی و آهی
طاهرگورابلغتنامه دهخداطاهرگوراب . [ هَِ ] (اِخ ) قصبه ای است جزء دهستان گسگر بخش صومعه سرای شهرستان فومن ، واقع در 14هزارگزی شمال باختری صومعه سرا و سر راه شوسه ٔ صومعه سرا به ضیابر.
طاهرونیلغتنامه دهخداطاهرونی . (اِخ ) دهی است از دهستان سیریک بخش میناب شهرستان بندرعباس ، واقع در 85هزارگزی جنوب میناب ، سر راه مالرو جاسک به میناب . جلگه و گرمسیری است ، با 350 تن
خدابنده لولغتنامه دهخداخدابنده لو. [ خ ُ ب َ دَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش قروه ٔ شهرستان سنندج است . این دهستان در انتهای شمال باختری آن شهرستان واقع و خلاصه ٔ اطلاعات جغرافیا
طاهربوغدهلغتنامه دهخداطاهربوغده . [ هَِ دَ ] (اِخ ) نام آبادیی بوده از توابع سقز که در فرهنگستان بجای آن نام «گندمان » نهاده اند. (فرهنگستان ). رجوع به طاهر بغده شود.
طاهرتونیلغتنامه دهخداطاهرتونی . [ هَِ ] (اِخ ) از قصبه ٔ تون و پدرش دردربار شاه عباس وقایعنگار بوده ، این بیت از اوست :سر تا قدمم رفته بتاراج نگاهی از چشم و دلم ماند همین اشکی و آهی
طاهرگورابلغتنامه دهخداطاهرگوراب . [ هَِ ] (اِخ ) قصبه ای است جزء دهستان گسگر بخش صومعه سرای شهرستان فومن ، واقع در 14هزارگزی شمال باختری صومعه سرا و سر راه شوسه ٔ صومعه سرا به ضیابر.