ضیزنلغتنامه دهخداضیزن . [ ض َ زَ ] (اِخ ) ابن معاویة العبید السلیحی القضاعی . فرمانروای شهر خضر در میان دجله و فرات بعهد شاپور پسر اردشیر. صاحب مجمل التواریخ و القصص در ذکر پادش
ضیزنلغتنامه دهخداضیزن . [ ض َ زَ ] (ع ص ، اِ) طفیلی . طفیل . (مهذب الاسماء). || نگاهبان معتمد. (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || فرزندان مرد و عیال و انبازان او. (منتهی الارب )
نضیرةلغتنامه دهخدانضیرة. [ ن َ رَ ] (اِخ ) بنت ضیزن بن معاویة السلیحی است ، پدرش فرمانروای جزیره و شام بود و گاهی به حدود ممالک ایران دست اندازی می کرد، شاپور به دفع او لشکر کشید
ساطرونلغتنامه دهخداساطرون . [ طِ ] (اِخ ) نام رومی یکی از پادشاهان محلی عرب که در قرن سوم میلادی در حضر (واقع در میان دجله و فرات ) حکومت میکرد. و اعراب او را ضیزن نامند. شاپور او
طائرلغتنامه دهخداطائر. [ ءِ ] (اِخ ) نام شاهزاده ای از عرب : ز غسانیان طائر شیردل که دادی فلک را بشمشیر دل . فردوسی .بعد از فوت هرمزبن نرسی این خبر شایع شد که پادشاه عجم قدم بصح
بتلغتنامه دهخدابت . [ ب ُ ] (اِ)آن تندیس که به صور گوناگون سازند و بجای خدای پرستش کنند. مجسمه که برای پرستش ساخته میشود. (فرهنگ نظام ). وَثَن . (منتهی الارب ). صنم . (ترجمان
شاپورلغتنامه دهخداشاپور. (اِخ ) ابن اردشیر. نام دومین پادشاه سلسله ٔ ساسانی . معروف به شاپور اول است . داستان تولد او از دختر اردوان آخرین پادشاه سلسله ٔ اشکانی در شاهنامه و کتب